درباره وبلاگ


دور باش اما نزدیک ! من از نزدیک بودنهای دور میترسم!
آخرین مطالب
نويسندگان



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 5
بازدید دیروز : 1
بازدید هفته : 9
بازدید ماه : 94
بازدید کل : 117256
تعداد مطالب : 46
تعداد نظرات : 21
تعداد آنلاین : 1



.

.

.

كد موسيقي براي وبلاگ

دوستــــــــ خوبـــــــــ




بقیه عکسها در ادامه مطالب...



ادامه مطلب ...


شنبه 16 مهر 1386برچسب:, :: 16:22 ::  نويسنده : محمد


 

8 صبح: تو رخت خواب..

9 صبح: یکم وول میخوره یه لنگه از پاشو از زیر پتو میده بیرون کفش های مارک دارش هنوز پاشه از مهمونی دیشب اومده زحمت در آوردنشم نکشیده
.

10 صبح: مامان در و باز میکنه میبینه پسرش خوابه (الهی مادر فدات شه بچه ام تا صبح خونه دوستش کارای پایان نامه اش رو میدیده گناه داره صداش نکنم یکم دیگه بخوابه!)

11 صبح: از جا میپره سمت دستشویی
………. (اگه نه که باز خوابه)

12 صبح یا ظهر: موبایلشو میبینه ! ان تا میس کال!
  ان تا اس ام اس سرش گیج میره سونیا - رزا- سارا- بهناز - نازی- ژیلا- الناز- بیتا و………اقدس و شوکت هم آخر یاشن اوه باز زنگ میخوره؟ سایلنت بهترین راه حله!

میشه یه ساعت دیگه هم خوابید!

1ظهر: مامان اومد دم در باز خوابه؟ پسر گلم بابک جان بیدار شو مادر لنگه ظهر پاشو ضعف می کنیا! خوشگلم مامانت قوربونه ابروهای شمشیریت بره
. بابک جاااااان عللللللللللللی (پتو رو میکشه)مامان!! بزار بخوابم پاشو دیگه پرتش میکنه

2 ظهر: ماماااااااااااااان
..ناهار

3 ظهر: مامااااان جورابام کو؟

4عصر: مامااااااااااان
.سوییچ؟؟

5 عصر: اولین اتو
(مسافرکشی صلواتی پسرا بیشتر برا ثوابش این عمل انسان دوستانه رو انجام میدن)

6 عصر: به دستور مامان میره دنبال آبجی کوچیکه کلاس زبان البته این کار هم فقط از روی علاقه به خواهر انجام میده نه برای دید زنی چشم ها مثل چراغ پلیس میگرده که کسی از قلم نیوفته البته این کار هم برای نظارت وحس انسان دوستی انجام میده و فقط کافیه یک پسر ?? ساله بیاد بیرون از کلاس خواهر پشت کنکوریشو خفه میکنه که .. آره کلاس مختلطه تو هم این همه کلاس حتما باید بیای اینجا! حالا باشه خونه حسابتو میرسم به لیدا بگو بیاد برسونیمش دیر وقته زشته.. (داداش آخه اون که خونه اش ? ساعت با ما فاصله است
.امان از این خواهر ها که درد برادراشونو نمی فهمن نمی دونن برادر ضون بیچاره کمک و امداد)


7 عصر: لیدا خانم شما تشنه تون نیست آبجی؟ تو چی؟ با یه آب زرشک چطورین؟


(زود خودش میخوره دوتا هم میاره میده به خواهرش و لیدا جون سریع راه میوفته یه ترمز شدید که لیدا جان نیازمند به دستمال کاغذی بابک آقا هم که نقشه اش گرفت دستمال حاوی شماره موبایل رو تقدیم میکنه
.) با یه عالمه شرمندگی لیدا که خشکش زده ترجیح میده با مانتوش پاک کنه

8 غروب: دم خونه لیدا و لحظه فراق
.چه زود دیر می شود.!!!

9 شب: آقا این خانم برسونین به این آدرس با آژانس خواهرو پیچوند
..

10شب: یه مهمونی کوچیک طرفای کامرانیه حیلی خلوت فقط از دور شبیه تظاهرات میمونه


12شب: مادر کجا بودی؟ دلم هزار راه رفت
. چقدر برای پایان نامه ات زحمت میکشی دیگه جون نمونده برات بیا یه لقمه غذا بخور جون بگیری؟ نه مامان خسته ام با لباس تو رختخواب ولو میشه (مادر: الهی مادرت بمیره باز بی غذا خوابید خدا لعنت کنه هر چی دانشگاه بچه های مردم اسیرن برا یه درس )

 

 

 


 



شنبه 13 فروردين 1386برچسب:, :: 18:20 ::  نويسنده : محمد

 

حسابدار : کسی است که قیمت هر چیز را میداند ولی ارزش هیچ چیز را نمی داند.


بانکدار : کسی است هنگامی که هوا آفتابی است چترش را به شما قرض می دهد و درست تا باران شروع می شود آن را می خواهد.


مشاور : کسی است که ساعت شما را از دستتان باز می کند و بعد به شما می گوید ساعت چند است.


سیاستمدار : کسی است که می تواند به شما بگوید به جهنم بروید منتها به نحوی که شما برای این سفر لحظه شماری کنید.


اقتصاددان : کسی است که فردا خواهد فهمید چرا چیزهایی که دیروز پیش بینی کرده بود امروز اتفاق نیفتاد.


روزنامه نگار : کسی است که 50% از وقتش به نگفتن چیزهایی که می داند می گذرد و 50% بقیه وقتش به صحبت کردن در مورد چیزهایی که نمی داند.


ریاضیدان : مرد کوری است که در یک اتاق تاریک بدنبال گربه سیاهی می گردد که آنجا نیست.


هنرمند مدرن : کسی است که رنگ را بر روی بوم می پاشد و با پارچه ای آن را بهم می زند و سپس پارچه را می فروشد.


فیلسوف : کسی است که برای عده ای که خوابند حرف می زند.


استاد : کسی است که کاری ندارد ولی حداقل می داند چرا.


روانشناس : کسی است که از شما پول می گیرد تا سوالاتی را بپرسد که همسرتان مجانی از شما می پرسد.


معلم مدرسه : کسی است که عادت کرده فکر کند که بچه ها را دوست دارد.


جامعه شناس : کسی است که وقتی ماشین خوشگلی از خیابان رد می شود و همه مردم به آن نگاه می کنند ، او به مردم نگاه می کند.


برنامه نویس: کسی است که مشکلی که از وجودش بی خبر بودید را به روشی که نمی فهمید حل می کند.

 

 


 



شنبه 13 فروردين 1386برچسب:, :: 18:10 ::  نويسنده : محمد

   
 
۱- خاله معنای لغوی : خواهر مادر معنای استعاره ای : هر زنی که با مادر رابطه ی گرم و صمیمی داشته باشد . نقش سمبلیک : یک خانم مهربان و دوست داشتنی که خیلی شبیه مادر است و همیشه برای شما آبنبات و لباس می خرد . غذای مورد علاقه : آش کشک. ضرب المثل : خاله را میخواهند برای درز ودوز و گرنه چه خاله چه یوز. خاله ام زائیده، خاله زام هو کشیده. وقت خوردن خاله خواهرزاده رو نمی شناسه. اگه خاله ام ریش داشت، آقا داییم بود . زیر شاخه ها : شوهر خاله: یک مرد مهربان که پیژامه می پوشد و به ادبیات و شکار علاقه مند است. دختر خاله/پسر خاله: همبازی دوران کودکی  که یا در بزرگسالی عاشقش می شوید اما با یکی دیگه ازدواج می کنید یا   باهاش ازدواج می کنید اما عاشق یکی دیگه هستید . مشاغل کاذب : خاله زنک بازی، خاله خانباجی . چهره های معروف : خاله خرسه، خاله سوسکه. داشتن یک خاله ی مجرد در کودکی از جمله نعمات خداوندی است .

 

۲- عمه معنای لغوی : خواهر پدر معنای استعاره ای : هر زنی که با پدر رابطه ی گرم و صمیمی داشته باشد/هر زنی که مادر چشم دیدنش را نداشته باشد . نقش سمبلیک : به عهده گرفتن مسئولیت در موارد ذیل : ۱ – جواب همه ی حرف های بدی که میزنید . مثال :  عمته … ۲ – جواب همه ی محبت هایی که می کنید. مثال: به درد عمه ات می خوره … ۳- توجیه کلیه ی بیقوارگی ها/رفتارهای نامتناسب شما (تنها برای دخترخانم ها). مثال: به عمه ات رفتی . ۴ – خیلی چیزهای بدِ دیگه. از ذکر مثال معذوریم … غذای مورد علاقه : شله زرد، سمنو . ضرب المثل : ندارد (تخفیف به دلیل   تعدد در   نقش های سمبلیک ). زیر شاخه ها : شوهر  عمه: یک مرد   پولدار که   سیبیل قیطانی دارد  . پسرعمه/دخترعمه: همبازی دوران کودکی   که در بزرگسالی حالتان را به هم می زنند . چهره های معروف :  عمه لیلا . ترجیع بند : دختر که رسید به بیست، باید به حالش گریست. (شما رو نمی دونم ولی من اینو از عمه ام می شنوم نه از خاله ام !) داشتن یک عمه که در توصیفات فوق صدق نکند جزو خوش شانسی های زندگی است.

 

 

۳– دایی معنای لغوی : برادر مادر معنای استعاره ای : هر   مردی که با   مادر رابطه ی گرم و صمیمی داشته باشد/هر مردی که پتانسیل کتک خوردن توسط پدر را داشته باشد . نقش سمبلیک : یکی از معدود مردانی که   هر چند به سیاست علاقه مند است اما حس گرمی به شما می دهد، همیشه حرفهایتان را می فهمد و می شود پیشش گریه کرد . غذای مورد علاقه: فسنجون . ضرب المثل : عروس را که مادرش تعریف کنه، برای آقا داییش خوبه. اگه خاله ام ریش داشت آقا داییم بود . زیر شاخه ها :   زن دایی: یک زن چاق و شاد که خیلی کدبانو است و جلوی مادر قپی می آید .  پسردایی/دختردایی: همبازی دوران کودکی   که در بزرگسالی   مثل یک همرزم ساپورتتان   می کنند . چهره های معروف :  علی دایی، دایی جان ناپلئون . ترجیع بند : همه چیز زیر سر این انگلیساست . سعی کنید حتما حداقل یک دایی داشته باشید .

۴ – عمو معنای لغوی : برادر پدر معنای استعاره ای : هر   مردی که با   پدر رابطه ی گرم و صمیمی داشته باشد . نقش سمبلیک : یکی از مردانی   که شما   همیشه باید بهش بوس بدهید و بعد بروید   کارتون ببینید  تا او با پدر حرفهای جدی بزند. یکی از مردانی که مادر به مناسبت آمدنش قرمه سبزی می پزد و همیشه وقتی می رود پدر ساکت شده، به فکر فرو می رود . غذای مورد علاقه : قرمه سبزی، آبگوشت . ضرب المثل : عقد دختر عمو پسر عمو را در آسمان بستند . زیر شاخه ها :  زن عمو :  یک   زن خوشگل   که زیاد به شما توجه نمی کند و خودش را برای مادر می گیرد، دخترعمو/پسرعمو: همبازی دوران کودکی  که اگر تا هجده-بیست سالگی دوام آورده باهاش ازدواج نکنید خطر را از سر گذرانده اید . مشاغل کاذب : بازی در قصه های ایرانی . چهره های معروف :  عمو زنجیرباف،  عمو یادگار، عمو پورنگ . داشتن یک   عمو ی   پولدار خیلی خوب است .



دو شنبه 25 بهمن 1389برچسب:, :: 8:5 ::  نويسنده : محمد


 

 

 قانون صف
اگر شما از یک صف به صف دیگری رفتید، سرعت صف قبلی بیشتر از صف فعلی خواهد شد

قانون تلفن
اگر شما شماره‌ای را اشتباه گرفتید، آن شماره هیچگاه اشغال نخواهد بود

قانون تعمیر
بعد از این که دست‌تان حسابی گریسی شد، بینی شما شروع به خارش خواهد کرد

قانون کارگاه
اگر چیزی از دست‌تان افتاد، قطعاً به پرت‌ترین گوشه ممکن خواهد خزید

قانون معذوریت
اگر بهانه‌تان پیش رئیس برای دیر آمدن پنچر شدن ماشین‌تان باشد، روز بعد واقعاً به خاطر پنچر شدن ماشین‌تان، دیرتان خواهد شد

قانون حمام
وقتی که خوب زیر دوش خیس خوردید تلفن شما زنگ خواهد زد

قانون روبرو شدن
احتمال روبرو شدن با یک آشنا وقتی که با کسی هستید که مایل نیستید با او دیده شوید افزایش می‌یابد

قانون نتیجه
وقتی می‌خواهید به کسی ثابت کنید که یک ماشین کار نمی‌کند، کار خواهد کرد

قانون تنفر
اگر تو دانشگاه از کسی بدتون میاد ، اون چپ و راست جلوی شما ظاهر میشه

قانون بیومکانیک
نسبت خارش هر نقطه از بدن با میزان دسترسی آن نقطه نسبت عکس دارد

قانون تئاتر
کسانی که صندلی آنها از راه‌روها دورتر است دیرتر می‌آیند

قانون قهوه

قبل از اولین جرعه از قهوه داغتان، رئیس‌تان از شما کاری خواهد خواست که تا سرد شدن قهوه طول خواهد کشید

قانون پیش بینی:
اگه پیش بینی یک اتفاق ناگوار را برای خود در آینده ی نزدیک، کرده باشید وخودتان را برای آن آماده کرده باشید ، مطمئن باشید آن اتفاق به وقوع نمیپیوندد

 

 

 

 

 

 

 


 



شنبه 23 بهمن 1386برچسب:, :: 9:55 ::  نويسنده : محمد

صفحه قبل 1 صفحه بعد